اما افسوس که دیگر دیر است...
مرگ فرا رسیده است. سخن از کیمیایی است گرانبها که سرنوشت آدمی را رقم میزند و به زندگی او جهت میبخشد. سعادت، خوشبختی، سربلندی و...
این هاست آرزوهای بشر امروز و دیروز. این هاست همان چیزهایی که بشر را در راهِ یافتن آن مصرّ می کند. تاریخ بشریّت مجموعه ای است از سرنوشت انسانهایی که به این کیمیای بی مثال رسیده اند و انسان هایی که آرزوی این گوهر را به گور برده اند و سرنوشت شومشان در تاریخ به ثبت رسیده است. هدف زیبای همه ی مکتبهای بشری رسیدن به این حقیقت است که: راه سعادت و خوشبختی ابدی آدمی در چیست؟ کدامین منش و روش در رسیدن به این آرزوی دیرینه و شیرین مفید و کارا است؟ و سرنوشت همه ی بافته های بشری یک چیز بیشتر نیست: شکست!
و گواه زنده و جاوید این سخن قاطعانه سرنوشت شوم انسانهایی است که به اتّکای نفس خود در راه رسیدن به کمال و خوشبختی و سعادت شکست خورده اند و در بن بست زندگی سر تسلیم و اعتراف خود را به زیر افکنده اند. اما به راستی در این وانفسای تحیّر، در این میدان پر ماجرای خوف و رجا، در این دنیای هزار و یک رنگ، و در زیر سنگ آسیای روزگار که از آن صدایِ خرد شدنِ استخوانِ انسانهای شکست خورده و نا فرجام به گوش می رسد، کدامین پناهگاه و ملجاء است که میتوان به آن اعتماد کرد و سرنوشت خود را به دست آن سپرد؟ کدامین راه است که در این هزار راهی زندگی شاهراه نجات و سعادت است؟ کدامین باور و عقیده است که به ذهن آشفته و جستجوگر آدمی آرامش می بخشد؟ و من بی گمان به فتوای عقل و به خواهش خِرد، خود را به خالق یکتا خواهم سپرد! به دور از انصاف است که دست کمک و ناتوانی را جز به درگاه بخشنده ی او به سوی دیگری دراز کرد. بی گمان تو نیز این راه را برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت خود بر خواهی گزید. مگر نه این است که او خالق ما و آگاه به ظاهر و باطن ماست؟ مگر نه این است که او مبدأ و منشأ هر خیر است و خیرخواه آدمی؟ پس چه راهی بهتر از پناه بردن در آغوش مدد الهی؟ آری، کلام الهی شاهراه سعادت و نجات بشریّت است ! همان شاهراهی که خشت خام پیر و آینه ی زلال جوانی و حرفهای نهفته یا نگفته را در غالب کلمات نورانی الهی بیان می کند؛ کلماتی از جانب خدا و بر لسان پیامبر خدا صلی الله علیه وآله برای راهنمایی بندگان! شاید بارها و بارها این آیات را شنیده اید: ﴿ وَالْعَصْرِ * اِنَّ الْاِنْسانَ لَفی خُسْرٍ * اِلَّا الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ تَواصَوا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبْرِ )
﴿ قسم به عصر* همانا انسان در ضرر و زیان است * مگر کسانی که به خدا ایمان آورده، عمل صالح انجام دادند و همدیگر را به حق دعوت نمودند و به صبر و پایداری توصیه کردند.)
چه قاطعانه سرنوشت آدمی در این آیات رقم می خورد و چه یقین و اطمینانی در میان این کلمات موج میزند! آیا به راستی با رعایت همین اصول صریح و روشن، سعادت و نیکبختی نصیب انسان می شود؟ ایمان و عمل صالح، حق و صبر! آیا می توان با قدم نهادن در این راه به سعادت رسید؟ بی گمان باید گفت: آری! می توان؛ اما...
اما حقیقتاً، کدامین عمل، صالح است؟ معنای حقیقی ایمان چیست؟ صبر در چه راهی و بر چه امری کلید حلّ این ماجراست؟ بیایید پاسخ سؤالات خود را از زبان همتای قرآن بشنویم؛ همو که سینه اش گنجینه ی حقایق و معارف قرآن است و از قرآن جدا نیست؛[1
همو که آگاه به حقیقت قرآن است و اراده ی خدا بر این قرار گرفته که حقیقت این کلام آسمانی از او خواسته شود: امام معصوم...
در یک کلام باید گفت که امام صادق علیه السلام، حضرت مهدی علیه السلام را راهگشای رسیدن به این سعادت و خوشبختی معرفی نموده اند. در ذیل آیات شریفه ی سوره ی عصر، حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل شده که منظور از عصر، عصر خروج قائم علیه السلام است و منظور از کسانی که در ضرر و زیان اند، دشمنان اهل بیت علیهم السلام می باشند. همچنین صبری که در این آیات از آن صحبت شده، مربوط به صبر کردن در دوران فترت است ( زمان غیبت که عقاید در آن سست می شود.)[2
رهایی از خسران ابدی چنگ زدن به دامن محبت آن عزیز و دل سپردن به حضرتش می باشد. آری! این بار هم سخن از امام زمانِ من و توست. این همه گفتیم و شنیدیم تا دوباره از شما بگوییم، ای حقیقت سعادت و خوشبختی!
مگر جز این است که به راه شما نیامدن و دل به غیر شما سپردن، حاصلش دربه دری و بی خبری است؟! مگر غیر از این است که شمایید راه خدا؟
ساعت8:06---23 ارديبهشت 1392
خداوند ما را از سعادتمندان قرار دهد
:: برچسبها:
سعادت,
شقاوت,
,